سیستم امتیازدهی

سه دلیل استراتژیک برای استفاده از سیستم امتیازدهی در باشگاه مشتریان

به منظور طراحی باشگاه مشتریان می توان از سیستم های مختلفی از جمله سیستم امتیازدهی، سیستم سطح بندی، سیستم بازگشت اعتبار و یا ترکیبی از اینها استفاده کرد. یکی از نمونه های معروف استفاده شده از سیستم امتیازدهی در همراه اول وجود دارد. در باشگاه فیروزه ای همراه اول شما پس از پرداخت قبض خود، امتیاز دریافت می کنید. با این وجود برای بسیاری از افرادی که می خواهند باشگاه مشتریان تعریف نمایند، این سوال مطرح است که در چه شرایطی باید از سیستم امتیازدهی در باشگاه مشتریان استفاده کنم؟ در این مقاله به سه دلیل عمده برای استفاده از سیستم امتیازدهی در باشگاه مشتریان خواهیم پرداخت:

بازاریابی دیجیتال

روش های پیشرفته بازاریابی دیجیتال

بازاریابی و تبلیغات یکی از کلیدی ترین اجزای یک کسب و کار است. با گذشت زمان شکل بازاریابی و تبلیغات در گذر زمان متحول شده است. این تغییرات از تبلیغات در رسانه های چاپی شروع و پس از مدتی در رسانه های انبوهی همچون رادیو و تلویزیون گسترش پیدا کردند. اما امروزه با پیشرفت گسترده فناوری های دیجیتال، نوع جدیدی از بازاریابی در فضای دیجیتال شکل گرفته است. با این وجود، بازاریابی بیش از آنکه مرتبط با فناوری باشد مرتبط با رفتار مردم در سطح جامعه است و وظیفه اصلی فناوری در این حوزه کمک به شناخت بهتر جامعه و ایجاد ارتباط موثرتر با آنان است.

استراتژی دیجیتال

استراتژی دیجیتال چیست؟

ظهور مفهوم استراتژی دیجیتال

پیشرفت فناوری های دیجیتال و گسترده شدن فضای اینترنت باعث تغییرات گسترده در رفتار مصرف کننده و انتظارات مشتریان شده است.  با توجه به این تغییرات، استارتاپ ها و شرکت های دیجیتال با تعریف مدل های جدید کسب و کار از رقبای سنتی خود سهم بازار گرفته و رقابت تنگاتنگی با آنان دارند. نمونه این تغییرات در صنعت حمل و نقل بین شهری قابل مشاهده است. با ورود تاکسی های اینترنتی به این صنعت، آژانس ها و تاکسی ها به شدت تحت فشار قرار گرفتند به طوری که اسنپ و تپسی توانستند سهم زیادی از بازار ایران را از آن خود کنند. این شرکت ها با استفاده از منابع دیجیتال مانند نرم افزارهای پیشرفته، استعدادهای برنامه نویسی و تحلیل داده، روش های جدید بازاریابی دیجیتال و غیره باعث نوآوری در مدل کسب و کار شده و شکل های جدیدی از کسب و کار اینترنتی را در ایران راه اندازی نمودند. به عنوان نمونه دیگر شرکت های نمایش خانگی آنلاین (مانند فیلیمو، نماشا، آپارات) صنعت نمایش خانگی را دگرگون کرده و رقبای سنتی پخش فیلم ها و سریال های خانگی همچون هنر اول، تصویر گستر پاسارگاد و غیره را با چالش جدی روبرو کرده اند. همچنین علی بابا باعث دگرگونی صنعت گردشگری شد و با ارائه خدمات رزرو هتل و خرید بلیط نوع جدیدی از تجربه را برای مشتریان به ارمغان آورد. بنابراین یکی از دغدغه های کسب و کارهای سنتی این است که از چه استراتژی برای حفظ جایگاه خود در بازار استفاده نمایند. توجه به این نکته حائز اهمیت است که استراتژی دیجیتال بیش از آن که برای شرکت های آنلاین حیاتی باشد، برای بازیگران سنتی و غیرآنلاین مورد اهمیت است. در واقع، برندهایی مانند والمارت، مکدونالد و … که تا پیش از این کسب و کار خود را بر پایه مدل های سنتی بنا نهاده بودند، با قدرت گرفتن رقبای آنلاین، سرمایه گذاری زیادی را بر روی تعریف استراتژی دیجیتال جهت حفظ بازار خود نمودند. بنابراین مفهوم استراتژی دیجیتال بیش از پیش مهم شد و امروزه نه تنها کسب و کارهای آنلاین بلکه کسب و کارهای سنتی نیز به مفهوم استراتژی دیجیتال می اندیشند و برای پیاده سازی آن برنامه ریزی می کنند.

محرک های خارجی جهت حرکت به سوی استراتژی دیجیتال

بر اساس آخرین مطالعات روز دنیا، سه عامل بیرونی بر سازمان ها برای حرکت به سوی استراتژی دیجیتال فشار وارد می کند. اولین محرک بیرونی بر اثر ظهور طیف وسیعی از فناوری ها در جهت تقویت تجارت الکترونیک مانند گوشی های هوشمند، وب 2.0، رایانش ابری، ارزهای مجازی و … می باشد. ظهور این فناوری ها از یک سو باعث تعریف جریان های درآمدی تازه برای شرکت ها و از سوی دیگر شکل گیری راه های جدیدی برای کاهش هزینه ها از طریق دیجیتالی سازی فرآیندها و کاهش نیروی انسانی، بهینه سازی خط های لجستیکی و کاهش هزینه های تامین کالا می شود. بنابراین اگر شرکت یا برندی نسبت به ظهور فناوری های جدید بی تفاوت باشد، باید احتمال شکست یا از دست دادن بخشی از بازار خود را در آینده نه چندان دور در نظر بگیرد. اگرچه ظهور و بکارگیری فناوری های جدید در ایران با فاصله زمانی 7 تا 10 ساله اتفاق می افتد، با این وجود بی توجهی به این تغییرات ضربه های سنگینی به شرکت های سنتی وارد خواهد کرد. همانطور که تا 5 سال پیش کسی انتظار این سطح از پیشرفت تاکسی های اینترنتی یا ظهور کسب و کارهای آنلاین در ایران را نداشت.

دومین محرک بیرونی ناشی از شکل گیری رقابت شدید بین برندها و شرکت ها در صنایع مختلف می باشد. فضای جدید دیجیتال، باعث از بین رفتن بسیاری از مرزهای فروش و بازاریابی شده است به گونه ای که مردم عادی نیز می توانند از طریق ایجاد یک صفحه در شبکه های اجتماعی اقدام به فروش و بازاریابی محصولات خود کنند. بنابراین طیف زیادی از بازیگران خُرد وارد بازار رقابت شده اند. از سوی دیگر شکل رقابت جهانی شده و مرزهای جغرافیایی کم رنگ تر شده اند. بنابراین در عصر حاضر، شرکت ها بسادگی می توانند بازارهای خود را گسترش و به فکر توسعه بازار خود در خارج از مرزهای جغرافیایی خود باشند. شکل گیری شرکت های یونیکورن در آمریکا (مانند آمازون، آلفابت، اپل، فیسبوک) یا در چین (مانند علی بابا و جی دی) یا حتی در ایران (مانند اسنپ و دیجی کالا) خود باعث تغییرات بنیادین در بازار صنایع مختلف شده است. برای مثال در ایران بسیاری از شرکت ها در اندیشه حرکت به سوی سوپراَپ و گرفتن سهم بازار از صنایع مختلف هستند.

سومین محرک بیرونی ناشی از تغییرات بنیادین در رفتار مصرف کننده است. در حال حاضر روز به روز مردم تمایل بیشتری به انجام خریدهای آنلاین نشان می دهند و استفاده از درگاه های دیجیتال چه در خرید آنلاین و چه در خرید آفلاین روز به روز محبوب تر می شود. با ظهور ابزارهای جدید برای جستجو و همچنین شبکه های اجتماعی، مشتریان نسبت به گذشته بیش از پیش متصل، آگاه، قدرتمند و فعال شده اند. اتکای مشتریان در دنیای امروز به گوشی های هوشمند بسیار بیشتر شده است و بنابراین شرکت هایی که امکانات استفاده از اپلیکیشن های موبایل را در اختیار مشتریان نگذارند، از جذابیت کمتری برخوردار هستند.

بنابراین شرکت ها بر اساس سه محرک فوق الذکر، مجبور به حرکت به سوی تعریف استراتژی دیجیتال خود هستند. حال هرچقدر این عوامل در یک صنعت یا کشور خاص، فشار بیشتری وارد نمایند، رقابت برندها برای تعریف استراتژی دیجیتال خود با سرعت بیشتری انجام خواهد شد.

انواع استراتژی دیجیتال: از دیجیتال سازی تا تحول دیجیتال

درک مفهوم استراتژی دیجیتال به رشته های مختلفی از جمله بازاریابی، سیستم های اطلاعاتی، نوآوری، استراتژی، مدیریت عملیات وابسته است. با این وجود به منظور تقسیم بندی کلی استراتژی های دیجیتال در هر یک از حوزه های فوق الذکر، سه دسته کلی قابل ارائه است:

1- دیجیتال سازی

2- دیجیتالی سازی

3- تحول دیجیتال

منظور از دیجیتال سازی تبدیل نمونه های آنالوگ به دیجیتال است. برای مثال، استفاده از اتوماسیون اداری برای تبدیل فرآیندهای کاغذی به فرآیندهای دیجیتال یکی از استراژی های دیجیتال مبتنی بر دیجیتال سازی است. مزیت استفاده از این استراتژی عمدتا صرفه جویی هزینه و کاهش نیروی انسانی در فرآیندها می باشد. با این وجود در استراتژی دوم که دیجیتالی سازی (دیجیتال + ی + سازی) نام دارد به ایجاد تغییراتی فراتر از تبدیل آنالوگ به دیجیتال اندیشیده می شود و فرآیندهای کسب و کاری دچار دگرگونی می شوند. برای مثال ایجاد تغییرات اساسی در شکل تعامل برند با مشتریان از طریق درگاه های آنلاین و موبایل، نمونه ای از این تغییرات است. در این نوع استراتژی، فناوری های دیجیتال باعث شکل دهی فرصت های کسب و کار جدید و ایجاد ارزش های متمایز می شوند. آخرین و وسیع ترین استراتژی دیجیتال مرتبط با تحول دیجیتال می شود که در آن شکل جدیدی از مدل کسب و کار ارائه می شود. تحول دیجیتال باعث تغییرات اساسی در کل مدل کسب و کار شده و راه های جدید کسب و کار را معرفی می کند. بنابراین از طریق تحول دیجیتال، منطق کسب و کار یک شرکت تغییر می کند.

بنابراین به منظور انتخاب سطح استراتژی دیجیتال در یک کسب و کار، در اولین مرحله نیازمند تصمیم گیری در رابطه با میزان تغییرات در یک کسب و کار خواهیم بود. با این وجود برنامه ریزی در مسیر استراتژی دیجیتال، نیازمند اخذ مشاوره از متخصصین حوزه استراتژی دیجیتال می باشد. دقت به این مسئله نیز حائز اهمیت است که تعریف و طراحی استراتژی دیجیتال در حوزه های مختلفی از جمله مدیریت عملیات، بازاریابی، کسب و کار و استراتژی و غیره متفاوت خواهد بود که توضیح در رابطه با هریک از این زمینه های نیازمند نگارش یک مقاله جداگانه می باشد.

جذب مشتری

بهینه سازی جذب مشتری در بازاریابی دیجیتال

فرقی نمی کند که شما میلیاردها تومان بودجه بازاریابی دارید یا فقط چند میلیون تومان، در هر صورت باید آن را تا حد امکان بهینه مصرف کنید. هدف اصلی از بهینه سازی بازاریابی صرفه جویی در هزینه های بازاریابی و  افزایش بهره وری و کیفیت آن است. امروزه یکی از عوامل اصلی توسعه شرکت ها، قابلیت­ های آن ها در جذب مشتری جدید از طریق پیشرفته­ ترین ابزارهای بازاریابی است. به منظور بهینه سازی جذب مشتری جدید، استراتژی های متعددی وجود دارد که هر کدام از آن­ها وابسته به فرهنگ، بازار، محصول و ماهیت شرکت­ برای اجرا در سازمان های مختلف انتخاب می­ شوند. بنابراین برای انتخاب این نوع از استراتژی باید ویژگی­ های هر شرکت را به صورت موشکافانه بررسی نمود. بر این مبنا روش­ های پیشرفته بهینه سازی جذب مشتری در دسته های مختلفی از جمله طراحی و بروزرسانی محصولات، خدمات، پروموشن ها، محتوای تبلیغات، طراحی کمپین ها، روش های همکاری در فروش، مدل های قیمت گذاری، روش های پرداخت، و غیره قابل ارائه هستند.

بهینه سازی بازاریابی به چه معناست؟

بهینه سازی بازاریابی به معنی استفاده از داده ها برای افزایش کارایی و اثربخشی برنامه های بازاریابی می باشد. به عنوان مثال، شما می توانید با جمع آوری داده های یک کمپین و تحلیل آن ها، تصمیم خود را برای توقف یا ادامه یک پیام تبلیغاتی بگیرید. یکی از سوالات مورد توجه برای بسیاری از فعالین حوزه بازاریابی این است که تا چه مدت زمانی یک کمپین تبلیغاتی می تواند اثر بخش باشد؟ آیا پس از یک یا دو ماه از شروع یک کمپین اثر بخشی آن از بین می رود؟ چه زمانی کلیه شهروندان و مشتریان متوجه ابعاد مختلف کمپین شده اند؟ به عبارت دیگر متخصصان بازاریابی علاقه دارند کمپین های بازاریابی را تا زمانی ادامه دهندکه فروش زیادی ایجاد می کند. از سوی دیگر، کمپین هایی که هزینه آنان بیش از درآمد آن است را شناسایی و متوقف کنند. بنابراین می توان بهینه سازی بازاریابی را به «بازگشت سرمایه» ناشی از سرمایه گذاری در تبلیغات نیز مرتبط دانست. به این معنی که بهینه سازی جذب مشتری باعث افزایش بازگشت سرمایه گذاری شما در فرآیندهای بازاریابی برای افزایش فروش و جذب مشتری جدید می شود.

چه رویکردهایی برای بهینه سازی بازاریابی وجود دارد؟

مطالعه و آزمایش دائمی بازار از طریق طراحی های پیشرفته در تست های آ/ب، نظرسنجی های کمی، مطالعات کیفی، جلسات گروه کانونی و روش های خلق ارزش مشترک با مشتریان از جدیدترین روش های پیشنهادی در متدهای چابک بهینه سازی بازاریابی می باشد. به عنوان نمونه، شرکت های سازنده تلفن های همراه پس از بررسی بازار خود در سال 2013، متوجه علاقه مشتریان به گوشی هایی با دوربین قوی تر شدند و محصولات جدیدی با دوربین های نوآورانه را به بازار ارائه کرده که موجب دگرگونی و انقلاب در بازار تصاویر عکس و ویدئو شدند. در شرکت های ایرانی، شهر فرش از جمله شرکت های پیشرو در زمینه مطالعه رفتار مصرف کننده طی سال های اخیر بوده است. بر اساس تست های آ/ب انجام شده در سال 1397 کمپین «با هر خرید هدیه بگیرید» طراحی شد. طراحی این کمپین بر اساس آزمایش و تست محبوب ترین پروموشن از بین انواع گزینه ها مانند تخفیف، اقساط، پروموشن، قرعه کشی انتخاب شده بود. موفقیت شهر فرش پس از اجرای این کمپین موجب افزایش سرمایه گذاری های شهر فرش در روش های بهینه سازی جذب مشتری گردید.

از دیگر رویکردهای بهینه سازی، سنجش و بهبود شاخص های کلیدی عملکرد در فرآیندهای بازاریابی و فروش همچون افزایش نرخ پاسخ، نرخ تبدیل، پورسانت های فروش، کاهش نرخ تقلب در ترافیک تبلیغاتی و غیره است. در این رویکرد کلیه فرآیندهای بازاریابی و فروش (برای مثال قیف فروش) بررسی و برای بهینه سازی هر مرحله برنامه ریزی می شود. برای مثال از طریق شخصی سازی محتوای تبلیغاتی می تواند ضریب توجه، دیده شدن و نرخ پاسخ نسبت به یک بنر تبلیغاتی را افزایش داد. از سوی دیگر استفاده بهینه از پروموشن های فروش، باعث افزایش نرخ تبدیل بازدیدکنندگان به خریدار خواهد شد. همچنین با کاهش نرخ تقلب، شرکت ها می توانند فرآیند جذب مشتری خود بخصوص از طریق تبلیغات کلیکی را با بهره وری بالاتری پیش ببرند. بنابراین به طور خلاصه می توان رویکردهای بهینه سازی فرآیندهای بازاریابی را در دو دسته مطالعات و تست های پیشرفته و سنجش شاخص های کلیدی دسته بندی نمود.

شرکت های مشاوره دیجیتال چه نقشی در بهینه سازی جذب مشتری دارند؟

ماموریت اصلی شرکت های مشاوره در بهینه سازی جذب مشتری، تحلیل و بررسی بازار هدف شماست. این ماموریت مهم، عمدتا از طریق سه روش صورت می پذیرد:

روش اول – آزمایشات پیشرفته در حوزه بازار: در این روش ابتدا بازار هدف تحلیل و بررسی می شود و سپس از تکنیک های بهینه سازی جذب مشتری (مثل شخصی سازی محتوا، سفارشی سازی محصول، طراحی پروموشن های هدفمند و غیره) جهت هدفمندسازی پیام های تبلیغاتی برای هر دسته از مشتریان استفاده می شود. در این روش، تمرکز بر شناخت ویژگی­ های مشتریان مانند اطلاعات جمعیت شناختی، رفتاری و غیره می ­باشد تا از طریق آنها بتوانیم برای برنامه ریزی طراحی محصولات و پیشنهادات به مشتریان اقدام نماییم. برای مثال، استخراج پرسونای مشتریان یکی از روش هایی است که در سال های اخیر در دنیا و حتی در ایران در حال بررسی و اجرا می باشد. برای مثال، مطالعات جدید نشان داده است که در حوزه خریدهای سوپرمارکت و اقلام مصرفی، مشتریانی با پرسونای خریدهای خانوادگی، نسبت به پروموشن روی یک محصول خاص واکنش نشان نمی دهند، بلکه خریداران خانوادگی از ارسال پروموشن بر روی دسته ای از محصولات (مانند لبنیات) استقبال می کنند.

روش دوم – بررسی شاخص­ های پیشرفته و ارائه گزارشات تحلیلی: در این روش شاخص های سنجش فرآیندها به صورت دقیق تعریف شده و برای بهینه سازی آن ها چرخه های بهبود کیفیت تدوین می شود. برای مثال، فرض کنید در حال حاضر، نرخ تبدیل مشتریان در یک فرآیند خرید 10% می باشد. به منظور بهینه کردن این شاخص تک تک مراحل ارتباط با مشتریان در مسیر خرید بررسی و جهت بهینه سازی آن، فرضیه های مختلفی مطرح می شود. با اجرای هریک از این فرضیه ها، شاخص های کلیدی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته و این چرخه بارها تکرار می شود تا جایی که امکان بهینه سازی بیشتر وجود نداشته باشد.

با این وجود صرف یادگیری این استراتژی­ ها به تنهایی کافی نیست و بررسی نمونه های موفق در دنیا و حتی ایران جهت فهم آنان توصیه می­ شود.  در ضمن باید به این نکته اشاره کرد برای موفقیت هر شرکتی، مطالعات و تحقیقات تخصصی لازم است که باید توسط مشاوران حوزه استراتژی دیجیتال ارائه شود. مشاوران تک رول، در این قدم بسیار مهم و حیاتی با معرفی راهکارهای مناسب، شما را در رسیدن به نقطه بهینه جذب مشتری راهنمایی خواهند کرد.